1شب سخت و بدواسه دخملم
دیشب خیلیییییی شب بدی بود هم واسه خودت وهم واسه ما اصلا حالت خوب نبود و ی ریز گریه میکردی و وحشتناک جیغ میکشیدی تا 1اذیت کردی تا بالاخره پوشکتو باز کردم و تا ساعتای3 خوابیدی ولی دوباره بیدار شدی و شروع ب جیغ زدن کردی وای که چه شبی بود اماده شدیم بریم بیمارستان که پشیمون شدم میدونستم که اون وقت شب دکتر خوب نیست بردیمت بیرون ولی بازم بی طاقت بودی تا اینکه دستمو گذاشتم رو شکمت و متوجه شدم دل دردی ی خورده عرق نعناع که بهت دادم و بالا اوردی و بعدشم یکم بیدار موندی تا حدود ساعت 5/30که شیر خوردی و ارومخوابیدی تا ساعت11 ولی طفلک بابایی حسابی سردرد بود وقتی رفت سر کار ولی ظهر زودتر اومد خونه خداروشکر امروز بهتری و خوشحال
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی