صبحونه هلما
واقعا شما بچه ها عجیبید تا 2ماه پیش اصلا تخم مرغ و بلدرچین نمیخوردی ولی الان هروقت تخم بلدرچین نیمرو میکنم واست از دستم میگیری و میری بدون سفره میشینی منتظرمن ک بیام و واست لقمه بگیرم البته تا برسم گوجه ها دیگه اخرشه شکموووو ...
نویسنده :
مامان مهدیه
14:31
1روز بارونی و 1پیاده روی مادر دختری تو این هوای معرکه
وقتی تو این هوای عالی هوای سوپر مارکت کردم و دوتایی رفتیم بیرون ولییییی موقع برگشتن هم لباسات نیاز ب شستن داشت هم خودت خیلیییییی خوش گذشت نازکم ...
نویسنده :
مامان مهدیه
14:28
1دونه ایییییئی دوردونم
بدون عنوان
دیشب وقتی از باشگاه اومدم و خواستیم با بابایی بریم بیرون اصرار داشتی بذارمت عقب باباجون واست کیک خرید ک بخوری ولی ازونجایی که شدیدا افتضاح میخوری همه اباستو کثیف کردی وبعدم راحت خوابیدی منم ک منتظر سوژه واسه عکسم ...
نویسنده :
مامان مهدیه
13:00
وقتی هلما درحال دیدن برنامه دنس خوابش میبره
1عکس جالب
مامانی و حرفاش
6سلام دختر قشنگم ....خیلی وقته واست ننوشتم امشب میخوام یکم واست بحرفم نمیدونم چرا ولی امشب خیلی دلم گرفته 1جور خاص...شایدم هوایی شدم برم زاهدان امروز وقتی داشتم باهات بازی میکردم وباهم میخندیدیم یهو ته دلم خالی شد خیلی وقت بود اینقد ازته دل و واقعی نخندیده بودم تاهمین 2سال پیش منم عین توبودم هیچی تودنیاواسم مهم نبود باکوچیکترین چیزهام خوشحال بودم عین 1بچه ولی وااااااقعا خوش بودم اما...دنیاس دیگه هرروزش 1 جوریه میسازم باهاش ارزوم اینه که کل زندگیتو بخندی اونم از ته دل و واقعی...الهی امییییییین راستی دیروز باخودم بردمت باشگاه محیطشو دوس داشتی باموزیکاش میرقصیدی و میچرخیدی کلی کیف کردی ولی اخراش گیر میدادی هاااا بطری ها رو میدی و همش درخواست ...
نویسنده :
مامان مهدیه
0:50