هلماهلما، تا این لحظه: 8 سال و 8 ماه و 3 روز سن داره

کـــــودکـــــانـــــه هـــــای هلـــــما

بدون عنوان

هلمای من دنیای من امشب ک دارم مینویسم واست دقیقا21 ماهته حسابی بزرگ شدی و شیرین زبون از تنهایی حسابی درومدم کل وقتمو باهات میگذرونم و باهم خوبیم و خوش ده ها کلمه یاد گرفتی و تقریبا جمله میگی جالبه 1ماهه من و مامان صدانمیزنی و میگی مهدی هلماعااااااشقتم خیلی باهوش و شیطون شدی صب ک بیدار میشی اول حولتو برمیداری و میری جلو دستشویی صورتتو ک شستم میری سراغ یخچال و صبحونه درخواست میدی  صبحونه رو مفصصصصصصل باهم میخوریم بعد کارای من میریم سراغ بازی کردن 1روز دید آموزاتو باهات کار میکنم ک اسم اکثر میوه ها رو میدونی و از بقیه تشخیص میدی 1 روز باهم با حلقه هات بازی میکنیم 1روز کتاب حیواناتتو باهات کار میکنم ک اسم 5تا شونو یاد گرفتی و میتونی از...
5 خرداد 1396

بدون عنوان

اینم چندتا از عکسای خانم خوشگله من وقتی باباجونش هوس میکنه ببرش خانه جادویی حسابی بهت خوش گذشت و جالبه اصلا نمیخواستی بیای بیرون 1ساعت بودیم و خسته از بازی نشدی فدااای شیطنتای کودکانت بشم من  ...
15 ارديبهشت 1396

انا لله و انا الیه راجعون

سه شنبه 6'2'1396ساعت30'5صبح بهترین بابابزرگ دنیا از بین مون رفت باورم نیس ک دیگه حاجی جونمو نمیبینم دلم واسه خنده هاش پر میکشه  واسه مهربونی هاش خیلی ابن مدت بهم سخت گذشت و البته سخت میگذره ازوقتی گذاشتیمت  توخونه ی ابدیت بدجور نسبت ب دنیا بی اهمیت شدم ادامه زندگی شده واسم 1بازی تکراری ک میدونم تهش چیه و ذوقی واسه بازی کردن ندارم و فقط مجبورم    بابابزرگ خوبم آروم بخواب همیشه بیادتم  ...
15 ارديبهشت 1396

کوچولوی خوشتیپ من

تازگیها خیلی بلا شدی یاد گرفتی هروقت آمادت میکنم گوشیمو میاری و بهم میگه مامانی عسک میخوای ازت عکس بگیرم کوچولوی دوس داشتنی من مرسی ک هستی  این عکساتم 1روز ک باهم میرفتیم خونه بابایی ب درخواست خودت گرفتم ...
20 فروردين 1396